یکی از مهمترین جاذبههای گردشگری در تمام دنیا توجه به حیاتوحش و ایجاد سایت و باغهای بزرگ حیوانات است که انواع حیات وحش در آن دیده میشود.
اتفاقا در بسیاری از کشورهای پیشرفته که توجه به این مهم نه با هدف جذب توریسم و گردشگر که با هدف خدمت به ساکنان و شهروندان خودشان دنبال میشود، این موضوع آنقدر مهم و حساس جلوه میکند که برای رسیدن درست و مطلوب به این هدف، طرح میریزند، برنامهریزی میکنند و چشمانداز ۱۰ و ۲۰ و حتی ۳۰سال آینده مجموعه حیاتوحش در کشور خود را ترسیم میکنند و حتی اعتبارات ملی و وامهای کلان در این حوزه درنظر میگیرند تا به مرور زمان مجموعه حیاتوحش خود را به مجموعهای بینظیر تبدیل کنند، به گونهای که دستکم از هر ۱۰نوع حیوانی که در این کره خاکی زیست میکند، یکی در این مجموعه حیوانی گنجانده شود.
هم مشهدیها و هم کسانی که به مشهد سفر میکنند، بازدید از باغوحش این شهر را از دست نمیدهند. این باغ، در جنوب غربی مشهد و همجوار با پارک جنگلی وکیلآباد قرار دارد. در این باغوحش انواع گونههای حیوانی نگهداری میشود. پیشینه تاسیس اولین باغوحش مشهد به سال۱۳۳۹شمسی میرسد که در محدوده خواجهربیع فعلی قرار داشت.
با ایجاد شرکت باغوحش وکیلآباد در سال۱۳۵۹، مشهد شاهد ایجاد دوباره باغوحش در ورودی پارک جنگلی وکیلآباد در زمینی به وسعت چهار هکتار بود. گفته میشود این مکان جزو بزرگترین باغهای وحش ایران است که بیشترین حیوانات و گونههای جانوری را در خود جای داده است.
اگرچه این باغ بزرگ حیوانات یکی از پرطرفدارترین جاذبههای دیدنی مشهد است، با گذشت عمر چندین و چندساله هنوز که هنوز است، مشکلات بزرگ و بیشماری گریبان این جاذبه مهم گردشگری شهرمان را گرفته است.
مرتضوی، یکی از زائران بارگاه حرم رضوی است. او به همراه خانواده سهنفره خود در حال بازدید از باغوحش وکیلآباد مشهد است. وی درباره وضعیت باغوحش مشهد گلایههایی دارد و میگوید: به نظر من باید سیستمی برای بازدید از هر قفس اعمال شود.
او ادامه میدهد: برخی حیوانات مانند شیر و ببر و خرس که پرطرفدارتر هستند، معمولا بازدیدکننده بیشتری دارند و، چون تجمع در مقابل قفس آنها زیاد است، امکان بازدید برای دیگران فراهم نمیشود.
این زائر بر این نکته تاکید میکند که اگر برای بازدید میلههایی قرار دهند که افراد به نوبت وارد شوند، بهتر است.
مینوی، یکی دیگر از شهروندانی است که از کثیفی داخل قفسها گلایه دارد و میگوید: گوشتهایی که برای تغذیه حیوانات در قفس گربهها قرار گرفته بود، کاملا گندیده شده بود و بوی تعفن میداد. او ادامه میدهد: در قفس ببر بنگال هم این کار تکرار شده بود. به نظر من بهتر است غذاهایی که برای حیوانات قرار میدهند، در ظرفهایی مخصوص مطابق میله آنها قرار گیرد.
او به بیحالی و ناتوانی برخی حیوانات در این باغوحش اشاره میکند و میگوید: بسیاری از حیوانات کاملا بیحال و خستهاند. من فکر میکنم باید بیشتر از اینها به حیوانات داخل باغوحش رسیدگی شود. او میافزاید: بهعنوان مثال به قفس خرس اشاره میکنم. این حیوان آنقدر تشنه بود که وقتی مردم شیشه آبمعدنی را به طرفش گرفتند، با ولع تمام، همه آب بطری را خورد.
نیککردار یکی دیگر از زائرانی است که برای اولینبار از باغوحش مشهد بازدید میکند. او در اینباره معتقد است: قیمت محصولات و مواد خوراکی عرضهشده در غرفههای مختلف باغوحش، بسیار متفاوت و گرانتر از بقیه مکانهاست.
او میافزاید: در حوزه خرید لوازم و پوشاک و سوغاتی، گرانی قیمتها کاملا مشهودتر است و وقتی به مسئول غرفه اعتراض میکنیم، پاسخ درستی دریافت نمیکنیم.
او یادآوری میکند: مثلا برای اجاره ماشین کودک، ۵هزار تومان و برای اجاره دوچرخه کودک، ۳ هزار تومان باید پرداخت میکردیم و این در حالی بود که دوچرخهها کمربند ایمنی و ترمز هم نداشت.
این زائر ادامه میدهد: نظارتها نیز خیلی دقیق و درست نیست. همچنین در ماه مبارک رمضان با اینکه بسیاری از بازدیدکنندگان زائر هستند، درست نیست که در ملأ عام روزهخواری کنند و کسی هم به آنها کاری نداشته باشد.
او به قیمت بلیت برای ورود به باغوحش اشاره میکند و ادامه میدهد: قیمت بلیت ورودی ۴هزار تومان است و این در حالی است که برای بازدید از دیگر سایتها مانند سایت مار و تمساح و موزه تاکسیدرمی باید بلیت جداگانهای پرداخت کنیم. این مبلغ دریافتِ بها برای بازدید از باغوحش با توجه به خدمات رفاهی موجود در آن اصلا مناسب نیست.
صداقت یکی دیگر از بازدیدکنندگان باغوحش وکیلآباد مشهد است. او نیز به گرانی بلیت این مکان اشاره میکند و میگوید: از زمانی که کوهستانپارک تعطیل شد، متولیان باغوحش قیمت بلیت را گران کردند، چون وقتی مردم به این محل میآمدند، چارهای جز بازدید از باغوحش نداشتند.
او ادامه میدهد: قبلا امکانات رفاهی و تخفیف زیادی برای کارمندان دولت و... قائل میشدند و بلیت نیمهبها در اختیار این افراد میگذاشتند، اما اکنون دیگر تحت هیچ شرایطی از قیمت بلیت نمیکاهند.
صداقت یادآوری میکند که با وجود اینکه نام این محل باغوحش است، هیچ نشانهای از باغ بودن در آن دیده نمیشود. این بازدیدکننده در این زمینه میافزاید: ساعت بازدید از باغوحش نیز به دلیل شرایط استراحت حیوانات تا ۷ عصر است، بنابراین باید همان ظهر برای بازدید مراجعه کرد.
او ادامه میدهد: در تابستان هوا بهشدت گرم است و این در حالی است که یک استراحتگاه درست و مناسب در باغوحش وجود ندارد. این بازدیدکننده میگوید: همچنین شمار صندلیها برای استراحت بسیار اندک است.
فضای سبز موجود در حد بسیار ناچیزی است و حتی سایه درختان برای استراحت بسیار کم و اندک است. وی اضافه میکند: فضایی مانند باغوحش که مملو از حیوانات است، در ذات خود محیط کاملا سرسبز و پر از درخت و گل و گیاهی میطلبد.
۱۵سال قبل، فیل نیز در شمار حیوانات اینجا حضور داشت که الان محل نگهداری این حیوان خالی است
فاطمینژاد یکی دیگر از مراجعانی است که قصد دارد از حیوانات این باغ دیدن کند. او قبل از هرچیز به کمبود گونههای حیوانی در باغوحش مشهد اشاره میکند و میگوید: یادم میآید ۱۵سال قبل که به باغوحش مشهد آمده بودم، فیل نیز در شمار حیوانات اینجا حضور داشت که الان محل نگهداری این حیوان خالی است.
او تاکید میکند: اگرچه بسیاری از انواع حیوانات کمیاب در این باغ حضور دارند، نبود حیوانات شاخصی مانند فیل در این باغ کاملا احساس میشود.
او همچنین تنوع گونههای پرندگان را در این باغ درخورملاحظه عنوان میکند و میافزاید: در سایت مار و تمساح نیز این موضوع کاملا مشهود بود. این زائر مشهد همچنین به کثیفی و بیتوجهی به حیوانات آبزی در این سایت اشاره و اضافه میکند: بهعنوان مثال غرفه تمساح کاملا بیآب و خشک بود.
این بازدیدکننده به کثیفی راهها و معابر اصلی تردد در این باغوحش نیز اشاره میکند و میافزاید: در سطح معابر اصلی، تعدادی از افراد در ازای اسبسواری، از بازدیدکنندگان هزینه دریافت میکنند.
او ادامه میدهد: بسیاری از همین حیوانات که در معابر تردد دارند، کثیفی ایجاد میکنند و به نظر من باید این کار در محل خاصی انجام شود.
در تمام دوسه ساعت بازدید از باغوحش، کارگر فرغونبهدستی که شاید تمام باغ را در همان بازه زمانی چندین و چندبار دور زد، نظرم را به خود جلب کرده بود. جالب اینکه هربار هم که او را میدیدم، بر حجم زبالههای موجود در فرغون او اضافه شده بود، اما اینبار که دیدمش، حواسم پرت و نظرم به سمت یک بازدیدکننده جلب شد.
با ذوق تمام حیوانات را مشاهده و گاه هم اینطرف و آنطرف را نظاره میکرد. غر میزد و به سمت همهچیز انگشت اتهام میگرفت و اتفاقا برای هر انتقاد نابجای خود هم دلیلی میآورد و سعی داشت طرف مقابلش را متقاعد کند.
همانطور که در صف بازدید پیش میرفت، آبمیوههای باقیمانده در پاکت مقوایی را با نی بالا کشید و بیتوجه به افراد و محیط، پاکت خالی آبمیوه را بر زمین انداخت. بدون هیچ تاملی به این کارش اعتراض کردم و گفتم: مگر نمیگویند شهر ما خانه ماست؟ جناب منتقد با ابروانی درهمکشیده و البته لبخندی تمسخرآمیز فرمودند: «میگویند شهر ما خانه ماست. اینجا که شهر مانیست.»
حالا میفهمم که چرا در عرض این چندساعت، کارگر بیچاره بیشتر از دهبار کل مسیر باغ را دور زده است.
* این گزارش چهارشنبه، ۲۲ مرداد ۹۳ در شماره ۱۱۱ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.